اسامی دانش آموزانی که در پرسش و امتحانات مختلف ، نمره بالا در کلاس را بیاورند در اینجا قرار می دهم.
و هم چنین نمرات کسانی که نسبت به قبل پیشرفت داشته اند.
باشد تا دیگران نیز تشویق شوند... ( سال تحصیلی 95 - 94 )
ممکن است دانش آموزان در دوره ی راهنمایی، قضیه ی پیک را دیده باشند. دانش آموزان در این مجموعه از دروس، دوباره با قضیه ی پیک آشنا شده و از جبر برای تعیین ضرایب معادله استفاده می کنند و مفهوم آهنگ را به عنوان ساز و کاری برای یافتن ضرایب قضیه ی پیک، می آموزند.
9 تکنیک حیرت انگیز برای پرورش ذهن
نویسنده کتاب «باهوش تر از آنچه فکر می کنید»، کلایو تامپسون معتقد است با انجام این 9 کار می توانید با کمک تکنولوژی یا حتی بدون آن، قدرت تفکرتان را پرورش دهید. امتحان کنید!
یک داستان واقعی که در کشور ژاپن اتفاق افتاد ...
شخصی دیوار خانه اش را برای تغییر دکوراسیون خراب می کرد. ( در خانه های ژاپنی ، فضایی خالی بین دیوارهای چوبی قرار دارد. ) این شخص در حین خراب کردن دیوار ، در فضای بین آن ، مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است. دلش سوخت ولی به یکباره کنجکاو شد !
وقتی میخ را بررسی کرد، متعجب شد این میخ تقریبا دو سال پیش زمانی که این خانه ساخته می شد ، کوبیده شده بود.
چه اتفاقی افتاده است؟! مگر چنین چیزی امکان دارد؟!چطور ممکن است که این مارمولک در چنین محیطی دو سال زنده مانده باشد؟!
متحیر از این مسئله کارش را متوقف کرد و در گوشه ای نشست و مارمولک را زیر نظر گرفت. توی این مدت دائما از خود می پرسید توی این مدت چکار می کرده؟! و چی می خورده ؟!
همان طور که به مارمولک نگاه می کرد ، یک دفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد. مرد به شدت منقلب شد ...
نتیجه:
اگر موجودی به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد، پس تصور کنید که ما تا چه حد ، می توانیم عاشق شویم ...
خدایا شکرت
روزی مردی خواب عجیبی دید!
دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ها پرسید: شما چه کار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و درخواست های مردم را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماا چه کار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دیدکه بیکار نشسته است!
مرد با تعجب پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند. ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چکونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده است، فقط کافی است بگویند:
« خـدایـا شکـرت »
ابــراز عشـــق
یک روز معلم از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید: آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند با « بخشیدن » عشقشان را معنا می کنند. برخی « دادن گل و هدیه » و « حرف های دلنشین » را راه بیان عشق عنوان کردند و شماری دیگر هم گفتند « با هم بودن در تحمل رنج ها و لذت بردن از خوشبختی » را راه بیان عشق می دانند.
رهبر باش ، نه ره رو ... !
روزی گوساله ای باید از جنگل بزرگ و سرسبزی می گذشت تا به چراگاهش برسد.
گوساله با بی درایتی راه پرپیچ و خم و پرفراز و نشیبی را برای رسیدن انتخاب کرد.
روز بعد سگی که از آنجا میگذشت از همان راهی که گوساله رفته بود از جنگل گذشت.