خدایا شکرت
خدایا شکرت
روزی مردی خواب عجیبی دید!
دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ها پرسید: شما چه کار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و درخواست های مردم را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماا چه کار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دیدکه بیکار نشسته است!
مرد با تعجب پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند. ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چکونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده است، فقط کافی است بگویند:
« خـدایـا شکـرت »
- ۹۳/۰۸/۱۰