اسامی دانش آموزانی که در پرسش و امتحانات مختلف ، نمره بالا در کلاس را بیاورند در اینجا قرار می دهم.
و هم چنین نمرات کسانی که نسبت به قبل پیشرفت داشته اند.
باشد تا دیگران نیز تشویق شوند... ( سال تحصیلی 95 - 94 )
ممکن است دانش آموزان در دوره ی راهنمایی، قضیه ی پیک را دیده باشند. دانش آموزان در این مجموعه از دروس، دوباره با قضیه ی پیک آشنا شده و از جبر برای تعیین ضرایب معادله استفاده می کنند و مفهوم آهنگ را به عنوان ساز و کاری برای یافتن ضرایب قضیه ی پیک، می آموزند.
9 تکنیک حیرت انگیز برای پرورش ذهن
نویسنده کتاب «باهوش تر از آنچه فکر می کنید»، کلایو تامپسون معتقد است با انجام این 9 کار می توانید با کمک تکنولوژی یا حتی بدون آن، قدرت تفکرتان را پرورش دهید. امتحان کنید!
از هم تقتق ترسناک قدمهای خرداد و درس خواندنهای شب امتحان و بوی چای غلیظ و نسکافه پرملات، به گوش و چشـم و بینی میرسد.
خردادی که خوب یا بد، میخواهد تلاش نه ماهه سال تحصیلی را، یک جا نشان پدر و مادر و عمه و خاله دهد و در این افشاگری، رحم و مروت هم سرش نمیشود.
اگر کارنامهات پر از ۲۰ باشد که هیچ! مثل بادکنک بادت میکند و به هوا می بردت، اما به ازای هر عدد کوچکتر از ۲۰، تو را هم پیش در و همسایه کوچک میکند! حالا قسم حضرت عباس بخور که ای بابا! من یک سال زحمت کشیدم و تلاش کردم، اما شب امتحان یک دفعه حالم بد شد و چه میدانم، آب و روغن قاتی کردم و به قول بچهها، پنچر شدم! اما کسی باور نمیکند و کارنامه خرداد، چماق میشود و ...!
به دلیل اهمیت این موضوع، پنج قانون طلایی شب امتحان را مرور میکنیم تا لااقل، آنهایی که در طول سال، کم و بیش تلاش کردهاند، به حق و حقوقشان برسند.
قانون لاکپشت!
لطفاً نخندید! اگر کمی صبر کنید پرکاربردترین قانون شب امتحان را از زبان جناب لاکپشت خواهید شنید.
اول داستان مسابقه دوی خرگوش و لاک پشت را به یادتان میآورم؛ مسابقهای که در ظاهر، برندهاش معلوم بود، اما نتیجه، خلاف حدس و گمانهای اولیه شد.
پس از شروع مسابقه، خرگوش مسافت نسبتاً طولانی مسابقه را با سرعت زیاد و بدون لحظهای درنگ، دوید تا آنکه خسته شد و نزدیکی خط پایان، خوابش گرفت. اما لاک پشت که آهسته و پیوسته قدم بر میداشت، توانست با پشت سر گذاشتن آقا خرگوشه، ثابت کند همیشه، آهسته و پیوسته بودن کارگشاتر است و در پایان برنده مسابقه شد.
قانون لاکپشت به ما میگوید شب امتحان آهسته و پیوسته درس بخوانیم تا یک دفعه خسته نشویم. هر ساعت را به ۴۵ دقیقه مطالعه و ۱۵ دقیقه استراحت تقسیم کنیم و نگذاریم اضطراب امتحان، ما را به اشتباه خرگوش دچار کند.
قانون نردبان
بالا رفتن از یک دیوار بلند بدون نردبان، امکان پذیر نیست. کاری که نردبان برای ما میکند آن است که هدف بلند ما را، با پلههایش، به قسمتهای کوتاهتر تقسیم میکند. این جوری بالا میرویم، اما بدون ترس و دلهره و اضطراب! مثلاً میدانیم ۱۰ پله پیش رویمان است و برای عبور از هر پله، جداگانه تصمیم میگیریم و قدم بر میداریم.
قانون نردبان به ما میگوید شب امتحان، کتاب درسی را به چند بخش یا پله تقسیم و برای مطالعه هر قسمت، جداگانه برنامهریزی کنیم. مثلاً کتاب ادبیات شما میتواند به چند بخش تقسیم شود: ۱-واژهها، ۲-معنی شعر و متن، ۳-آرایههای ادبی، ۴-تاریخ ادبیات، ۵-خودآزمایی و... و حالا هر کدام از آن ۴۵ دقیقههای لاکپشتی را به مطالعه یک پله از نردبان کتاب ادبیات اختصاص دهیم.
قانون قورباغه
شاید کتاب «اول قورباغه خود را قورت دهید» را خوانده باشید. خلاصه کتاب این است که اگر یک شب، سر شام، یک بشقاب چلو کباب و یک ظرف خورش قیمه خوشمزه و یک کاسه سوپ قورباغه نیمهجان(!) جلویت بگذارند و تو مجبور باشی هر سه آنها را بخوری، اول سراغ بدمزهترین آنها برو تا خیالت راحت شود.
شب امتحان هم، اول قورباغه خود را قورت دهید! قورباغه شما همان بخش دشوار کتاب درسی شماست که در امتحان قبل نمرهاش را از دست دادهاید. اول سراغ آن قسمت کتابتان بروید و روی آن وقت بگذارید تا اگر انرژی شما زودتر تمام شد، پلههای راحت نردبان پیش رویتان بماند.
قانون هیولای خواب
هیولای خواب با همان ظاهر زیبا و فریبندهاش، فریاد میزند که اگر بعد از ظهرهای فصل بهار، به بهانه امتحان و شبزندهداری، بیشتر از ۴۵ دقیقه بخوابید، من شما را کسل و بیحوصله میکنم و اجازه نمیدهم تا آخر شب، از تمام انرژی خود، استفاده کنید.
تازه قانون خواب، اتمام حجت کرده که اگر شبها به زور قهوه و چای بیدار بمانید، فردای آن روز خدمت میرسم و این بار مغز مبارکتان را خواب میکنم. آن لحظاتی که سر جلسه امتحان، هی به مغزتان فشار میآورید و میگویید: ای بابا! من که این سؤال را بلد بودم و چرا حالا فراموش کردهام، یاد من بیفتید و بدانید من با کسی شوخی ندارم. پس خواب بعد از ظهر ۴۵ دقیقه و خواب شب به اندازه !
قانون توکل
خداوند در قرآن میگوید که به من توکل کنید و بدانید من برای شما کافی هستم.
آخرین و طلاییترین قانون شب امتحان، به ما میگوید اگر شما یک قدم برای موفقیت بردارید، خداوند دهها قدم برایتان بر میدارد. پس از همان روز اول خرداد، به خدا توکل کنید و مطمئن باشید وعده او حق است و اگر با برنامه و پرتلاش باشید، حتماً خدا هم شما را یاری میکند. پس پیش به سوی موفقیت!
یک داستان واقعی که در کشور ژاپن اتفاق افتاد ...
شخصی دیوار خانه اش را برای تغییر دکوراسیون خراب می کرد. ( در خانه های ژاپنی ، فضایی خالی بین دیوارهای چوبی قرار دارد. ) این شخص در حین خراب کردن دیوار ، در فضای بین آن ، مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است. دلش سوخت ولی به یکباره کنجکاو شد !
وقتی میخ را بررسی کرد، متعجب شد این میخ تقریبا دو سال پیش زمانی که این خانه ساخته می شد ، کوبیده شده بود.
چه اتفاقی افتاده است؟! مگر چنین چیزی امکان دارد؟!چطور ممکن است که این مارمولک در چنین محیطی دو سال زنده مانده باشد؟!
متحیر از این مسئله کارش را متوقف کرد و در گوشه ای نشست و مارمولک را زیر نظر گرفت. توی این مدت دائما از خود می پرسید توی این مدت چکار می کرده؟! و چی می خورده ؟!
همان طور که به مارمولک نگاه می کرد ، یک دفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد. مرد به شدت منقلب شد ...
نتیجه:
اگر موجودی به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد، پس تصور کنید که ما تا چه حد ، می توانیم عاشق شویم ...
خدایا شکرت
روزی مردی خواب عجیبی دید!
دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ها پرسید: شما چه کار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و درخواست های مردم را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماا چه کار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دیدکه بیکار نشسته است!
مرد با تعجب پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند. ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چکونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده است، فقط کافی است بگویند:
« خـدایـا شکـرت »