دشت خــــاطـــرات

و آن چه می ماند، خــــــاطـــره هاست...!

دشت خــــاطـــرات

و آن چه می ماند، خــــــاطـــره هاست...!

دشت خــــاطـــرات

و کاش دوست داشتنمون اونقدر عمیق بود که با تلنگری فرو نریزه...کاش!

خدایا شکرت

شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ب.ظ

خدایا شکرت

روزی مردی خواب عجیبی دید!

دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و داخل جعبه می گذارند.

مرد از فرشته ها پرسید: شما چه کار می کنید؟

فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و درخواست های مردم را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.

مرد پرسید: شماا چه کار می کنید؟

یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دیدکه بیکار نشسته است!

مرد با تعجب پرسید: شما چرا بیکارید؟

فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق  جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند. ولی فقط عده  بسیار کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید: مردم چکونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد: بسیار ساده است، فقط کافی است بگویند:


     «  خـدایـا شکـرت  »



  • نعمت الله ابراهیم زاده

نظرات  (۱)

  • مرتضی علائی نژاد
  • خدایا شکرت که این همه نعمت به ما دادی یکی از اوناشم معلم خوبی مثل شماست
    پاسخ:
    ســـــــــــــلام ................ ممنون ... لطف داری
    ذوق مرگ شدم الان  .... خخخخخخخخخخخخخ

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی