دشت خــــاطـــرات

و آن چه می ماند، خــــــاطـــره هاست...!

دشت خــــاطـــرات

و آن چه می ماند، خــــــاطـــره هاست...!

دشت خــــاطـــرات

و کاش دوست داشتنمون اونقدر عمیق بود که با تلنگری فرو نریزه...کاش!

 زندگانی به این درد می خورد

 که انسان به دو کار مشغول گردد

 اول :  ریاضی بخواند

 دوم :  ریاضی درس بدهد


               9               
 

               1    

 منحنی قامتم ، قامت ابروی توست

 خط مجانب بر آن ، سلسله گیسوی اوست

 حد رسیدن به او ، مبهم و بی انتهاست

 بازه تعریف دل ، در حرم کوی دوست

 چون به عدد یک تویی من همه صفر ها

 آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست

 پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو

 گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست

 بی تو وجودم بود یک سری واگرا

 ناحیه همگراش دایره روی توست

 ( پروفسور هشترودی )

 

 

           2      

 ریاضی درس خشک و درس سردی است
 
ریاضی بهر ما همچون نبردی است

 نبردی کاندر آن تیغت مداد است
حریف و دشمنت مشق زیاد است

 نبردی کاندر آن خونت نریزند
ولی صفرت به رنگ خون نویسند

 به میدان نبردش چون نهی پا
نگاهت را بگردانی به هرجا

 به هر سو بهر قتلت ایستاده
چهل فرمول تابع های ساده

 به مشرق خیل خطهای عمودی
به مغرب شصت و دو سور وجودی

 براکت این طرف با قدر مطلق
در آن سو حد و انتگرال و مشتق

 دو صد لعنت بر ا ین اقوام سینوس
به تانژانت و کتانژانت و کسینوس

 که فرمولهای آن بی حد و بی حصر
بود در صورت و در مخرج کسر

 خلاصه می کنکم دیگر کلامم
قبولش می کنی یا نه ندانم

 به میدان پا منه کارت خراب است
 
دراینجا نمره بیست چون سراب است

 


                         3

 

 تابع عشق تو را دامنه‌اش پیدا نیست

 یک‌به‌یک هست ولی بهر دلم پوشا نیست

 می‌هراسم که چو معکوس نمایم آنرا

 آشکارا شود آن رابطه که پیدا نیست

 راستی گر به تو بسیار شوم من نزدیک

 عشق پاکت به کجا میل نماید جا نیست

 گر تو خواهی که در آغوش تو من جا گیرم

 

تابع ، فرد خودت زوج نما ، پروا نیست

 منحنی دلت از رأس شکسته است چه باک

که مماس دل من هست ولی آنجا نیست

 رفع ابهام نمودم ز خم لبهایت

پس سخن ساده بگو وقت غم و حاشا نیست

 هر چه من روی نمودار رخت گردیدم

باز یک نقطه‌ی بحرانی آن پیدا نیست

 من بیچاره اسیر خم گیسوی توام

این چنین تابع بی چون و چرا هر جا نیست

 چون سعادت سر و کارش به توابع افتاد

بیکران تر ز نگاهش به همه دنیا نیست

 

 

 

                              4

 

 شنو از دانشی که بی کران است شگفتی ها دراین دریا نهان است

ریاضی مثل یک قوی سبکبار به نرمی بر روی هستی روان است

 درخشنده تر از یک قرص خورشید فروغش بین دانش ها عیان است

دونده همچو آهوی سبک پی به باغ علم و دانش او دوان است

 هماره غرق گلهای بهاری علوم پایه را بی او، خزان است

نگهدار حریم علم و دانش علوم پایه گله ، او شبان است

 حسابان درگلستان ریاضی بسی خرم چو یک سرو چمان است

مکان هندسی بسیار زیباست تو گویی باغ زیبای جنان است

 عروسی همچو مشتق در حسابان به مثل دلبری ابرو کمان است

نسیم جانفزای کاکل حد دوای درد جمله عاشقان است

 توپولوژی نخستین درس زیبا جمیل و نوبرو خیلی جوان است

حساب،‌دیفرانسیل چون مرمرناب شکیل و صاف و زیبا و گران است

 وجود هندسه چون مخمل نرم حریر و سندس وبرد یمان است

مثلث با سه ضلع ساده بنگر هزاران دایره در وی نهان است

 دوایر همچو خون سرخ ، جاری درون پیکرش دایم روان است

نقاط و صفحه و خط و فضا را برای هندسه چون جان جان است

 درون کشور اشکال و احجام شهی مانند نقطه حکمران است

شعاع دایره همراه خوبان وتر با مرکز و قطر و کمان است

 بیا چون دایره گردنده باشیم که رقص او چو رقص مهوشان است

شعاع و مرکز و قطر و وترها برای دایره گوش و زبان است

 

 


                                5

 دیروز در درس ریاضی گفت استاد مهر و وفا را ضرب در صلح و صفاکن

 مجموعة غم را بِنه دریک پرانتز روی لبانت آکُلاد خنده واکن

 یک نقطه بردار از فراز نون مِحنت با نقطه بای محبّت آشنا کن

 هر نامساوی را مساوی کردن اُولی دلتای قلبت را بَری از کینه ها کن

 منزل مکن در زیر رادیکال دنیا یا خویش را با یک توان زآنجا رها کن

 از نقطه ای بر روی مُخْتَصّات ذِهنت خطی برای مهربانی ها جدا کن

 منها مکن ما را ز خوان بی دریغت بُردار لُطفت را خدایا سوی ما کن

  


                             6

 

باز هم خواب ریاضی دیده ام
خواب خط های موازی دیده ام

 خواب دیدم خوانده ام ایگرگ زگوند
خنجر دیفرانسیل هم گشته کند

 از سر هر جایگشتی می پرم
دامن هر اتحادی می درم

 دست و پای بازه ها را بسته ام
از کمند منحنی ها رسته ام

 شیب هر خط را به تندی می دوم
گوش هر ایگرگ وشی را می جوم

 گاه در زندان قدر مطلقم
گه اسیر زلف حد و مشتقم

 گاه خط ها را موازی می کنم
با توان ها نقطه بازی می کنم

 لشکر تمرین دارم بیشمار
تیغی از فرمول دارم در کنار

 ناگهان دیدم توابع مرده اند
پاره خط ها، نقطه ها، پژمرده اند

 در ریاضی بحث انتگرال نیست
صحبت از تبدیل و رادیکال نیست

 کاروان جذر ها کوچیده است
 
استخوان کسر ها پوسیده است

 از لگ و بسط نپر آثار نیست
رد پایی از خط و بردار نیست

 هیچکس را زین مصیبت غم نبود
صفر صفرم هم دگر مبهم نبود

 آری آری خواب افسون می کند
عقده را از سینه بیرون می کند

 مردم از این y,x   داد، داد
روزهای بی ریاضی یاد باد

 

 

                        7

 شاعر این مثنوی دیوانه نیست

با ریاضی خوانده ها بیگانه نیست

 روز و شب خواب ریاضی دیده ام

خواب خط های موازی دیده ام

 کاش در دنیا نشان از غم نبود

صفر صفرم انقدر مبهم نبود

 بچه ها پیوسته دشنامش دهند

گوش خود اما به فرمانش دهند

 ای ریاضی ای ریاضی چیستی؟

می بری هر دم به تیغت، کیستی؟

 تا که اسمت بر زبان سبز شد

کل مغزم پیچ هاش هرز شد....!

 


                              8

 منحنی قد من، تابع گیسوی توست

خط مجانب بر آن سلسله ی موی توست

 من عدد صفرم و سیصد و شصتم تویی

دایره ی زندگی چرخش گیسوی توست

 

 تا شده از دوریت قامت خط های راست

خط عمودم بخوان! زاویه ام سوی توست

 آینه در آینه تا ابدیت شوی

پیش نگاهم نشین! آینه ام روی توست

 آخر این جاده را خط مورب کشید

آن که صفای دلش هروله ی کوی توست

 باز قلم جان گرفت، دفتر دل خط خطی

حادثه ی شعر من حاصل جادوی توست

 


                          9

 

 ریاضی درس خشک و درس سردی است

ریاضی بهر ما همچون نبردی است

 نبردی کاندر آن تیغت مداد است

حریف و دشمنت مشق زیاد است

 نبردی کاندر آن خونت نریزند

ولی صفرت به رنگ خون نویسند

 به میدان نبردش چون نهی پا

نگاهت را بگردانی به هرجا

 به هر سو بهر قتلت ایستاده

چهل فرمول تابع های ساده

 به مشرق خیل خطهای عمودی

به مغرب شصت و دو سور وجودی

 براکت این طرف با قدر مطلق

در آن سو حد و انتگرال و مشتق

 دو صد لعنت بر ا ین اقوام سینوس

به تانژانت و کتانژانت و کسینوس

 که فرمولهای آن بی حد و بی حصر

بود در صورت و در مخرج کسر

 خلاصه می کنم دیگر کلامم

قبولش می کنی یا نه ندانم

 به میدان پا منه کارت خراب است

دراینجا نمره بیست چون سراب است

 




  • نعمت الله ابراهیم زاده

شعر

نظرات  (۱۲)

  • محمد هومند
  • جالب بودند.
    :)
    پاسخ:

    ســـــــــــــــلام

    برای منم جالب بود......ممنون

  • پدرام شاکری نوا
  • جالب بود :)
    پاسخ:

    ســــــــــــــــــلام

    ممنون ............ اگه مطلبی داشتی که با سبک و موضوع و علاقه ی وبلاگ من سازگار باشه خوشحال میشم ومیذارمشون.........من بیشتر نیاز به نقد و رفع اشکال تون هستم تا تعریفتون........گفتم که یه وقت تعارف نکنین!

    گفتید اشکال ؟
    باشه!
    شعر اول مضخرف بود
    با عرض پوزش
    پاسخ:
    ســــــــــــــــــــــــــــــــلام
    حتما منظورت مزخرف بوده ..................... من فقط نقل قول کردم
    شایدم بخاطر این باشه درس مربوط به برخی از کلمات رو نخوندی
    بهرحال ممنون از نظرت!
  • استاد عاشق
  • سلام ریاضی جالب و دوست داشتنی هست حتی در عالم شعر
    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــلام
    منم با شما موافقم  ............ البته شرایطشم باید مهیا باشه
    ممنون از نظرتون

    سلام استاد عزیزم

    جالب بود من که خوشم اومد. مباحث و مطالب  ریاضیاتو دوس دارم جالب تر وقتی در قالب شعر آورده شود.................

    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــلام
    دقیقا ............. مطالب در قالب شعر یا بازی در بیان جذاب تر خواهند بود و در ذهن ماندگار تر
    از این که مطالبم رو با این دقت پیگیری می کنی ممنونم

    ﻣﻌﻠﻢ سر کلاس فارسی ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ کرﺩ. ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ. ﻣﻌﻠم گفت:ﺷﻌﺮ بنی ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ.

    ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ کرﺩ:

    بنی ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی یکدیگرﻧﺪ         که ﺩﺭ ﺁﻓﺮینش ﺯ یک ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ

    ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ     ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ

    ﺑﻪ ﺍینجا که ﺭسید ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ. ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: بقیه ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!

    ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: یادم نمی آید.ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: یعنی چی؟ این ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍنستی ﺣﻔﻆ کنی؟!

    ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﺁخه مشکل ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﻣﺎﺩﺭﻡ مریض ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ کار می کند ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻣﻦ باید کارهای ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍی ﺧﻮﺍﻫﺮ برادرهایم ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ببخشید.

    ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «ببخشید! همین؟! مشکل ﺩﺍﺭی که ﺩﺍﺭی، باید ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ می کردی. مشکلات ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ نمیشه

    ﺩﺭ این ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:

    ﺗﻮ کز ﻣﺤﻨﺖ دیگران بی غمی      نشاید که ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ آدمی

     

    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــــلام
    خیلی حال کردم .................. واقعا خوشم اومد
    ممنون !

    سلام استاد عزیزم

    خواهش میکنم، قابلی نداشت و حوشحالم که پسندیدید

    با احترام

    سلام!

    این چه قالبه شعری بووود???
    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــــــــۀام
    نمی دونم ................... از استاد مهدوی بپرس...!
    بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمیشود
        این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
        مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
        گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
        استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
        دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
        مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
        به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
        مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
        خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
        هرچه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
        چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
        رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
        این شب امتحان من ، دست به سر نمیشود ؟
        توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
        خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !

     

    دختری از کوچه باغی میگذشت
    یک پسر در راه ناگه سبز گشت

    در پی اش افتاد و گفتا او سلام
    بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

    دختر اما ناگهان و بی درنگ
    سوی او برگشت مانند پلنگ

    گفت با او بچه پروی خفن
    می دهی زحمت به بانویی چو من؟

    من که نامم هست آزیتای صدر
    من که زیبایم مثال ماه بدر

    من که در نبش خیابان بهار
    میکنم در شرکت رایانه کار

    دختری چون من که خیلی خانمه
    بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه

    دختری که خانه اش در شهرک است
    کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

    در چه مورد با تو گردد هم کلام
    با تو من حرفی ندارم والسلام!!!

     

    مرسی از مطالب خوبتون 
    پاسخ:
    سلام....

    خواهش میکنم ..... لطف داری
  • دایا سیفی
  • سلام.....
    .
    .
    .
    .
    یک سوال.
    .
    .چند عدد 3 رقمی بدون تکرار ارقام میتوان نوشت که حاضل ضرب2رقم سمت راست ان ها با رقم سمت چپ ان ها یکسان باشد.......

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی