پس مــــــــــــــــردم چـــــه مـی گـــــــــــــــــویند...؟!
**** وای خاک بر سرم، مردم چی میگن؟ ****
*می خواستم به دنیا بیام در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه میگن؟!
*می خواستم به مدرسه برم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه میگن؟!
*به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: ...فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه میگن؟!
*با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه میگن؟!
*می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه میگن؟!
*می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه میگن؟!
*اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشه و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه میگن؟!
*می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشه. زنم گفت: خدا مرگم بده. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه میگن؟!
*بچه ام می خواست به دنیا بیاد، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه میگن؟!
*بچه ام می خواست به مدرسه بره... رشته ی تحصیلی اش رو برگزینه... ازدواج کنه... و بالاخره می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه میگن؟!
* مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه میگن؟!
*از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه میگن؟!
*خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردن. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه میگن؟!
*مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند*
واقعا قشنگ بود