درد دل یا حرف های خودمونی
من معتقدم که گاهی نباید به حرفهای بعضی ها توجه کرد، چرا که اون حرف ها از روی دشمنی و یا ناآگاهی زده شده و جز یاس و ناامیدی نتیجه ای را در بر ندارد...
1) به داستان زیر توجه کنید:
دسته ای قورباغه از راهی می گذشتند که چند تا از آن ها در چاله ی عمیقی افتادند.
قورباغه های دیگر دور گودال جمع شدند و با دیدن عمق چاله، به قورباغه های داخل چاله گفتند دیگه راهی ندارید و خواهید مرد.
قورباغه ها حرفها را نشنیده گرفتند و تلاش کردند از چاله بیرون بیایند. قورباغه های بیرونی هی می گفتند تلاش بیخود نکنید و نمی توانید از چاله خارج شوید و باید منتظر مرگ بمانید. آنقدر گفتند تا این که قورباغه ها یکی پس از دیگری دست از تلاش کشیدند.
ولی یکی از قورباغه ها با تلاش زیاد برای بیرون آمدن از چاله تلاش می کرد. هر چقدر قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیخود می کنی، او بر تلاشش اضافه می کرد تا اینکه توانست از چاله خارج شود.
وقتتی بیرون آمد قورباغه ها از او سوال کردند که چرا او مثل بقیه تسلیم نشد؟
معلوم شد قورباغه کر بوده و تمام سروصداهای دیگران را به حکم تشویق برای بیرون آمدن از چاله می پنداشت...!
2 ) یه حرف کلیشه ای و تکراری: کاش آدما قدر همدیگه رو تا موقعی که زنده اند بدونن و رفتار و گفتار و خلاصه اختلاف سلیقه و نظر یکدیگر رو یه جوری تحمل کنند و...!
پیر مردی همیشه از خروپف همسرش گله میکرد و پیر زن هم حرفاشو به حساب بهانه گیری او می گذاشت.
پیرزن هرگز زیربار نمی رفت تا اینکه ...
پیرمرد تصمیم گرفت شب هنگام و موقع خواب، خروپف زنش را ضبط کند و بهش ثابت کند حرفاش بهونه نیست.
صبح پیرمرد با داشتن صدای خروپف زنش و خوشحال از این قضیه، رفت که زنش را بیدار کند اما پیرزن به خواب ابدی رفته بود.
خروپف های ضبط شده ی پیرزن، نه تنها دیگه برای پیرمرد عذاب آور نبود بلکه شده بود لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او ...!
3) همیشه به یاد داشته باشیم که چهار چیز است که نمیتوان آنها را دوباره بازگرداند :
1. سنگ ............. پس از رها کردن!
2. سخن ............. پس از گفتن!
3. موقعیت .......... پس از پایان یافتن!
4. و زمان ................ پس از گذشتن
4) در زمستانی سرد، کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاش رو سیر کنه. برای همین گوشت بدنش رو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند.
زمستان تموم شد و کلاغ مرد...اما بچه هاش نجات پیدا کردن و گفتند: آخی خوب شد مرد، راحت شدیم از این غذای تکراری...
این است واقعیت تلخ روزگار ما...!