دشت خــــاطـــرات

و آن چه می ماند، خــــــاطـــره هاست...!

دشت خــــاطـــرات

و آن چه می ماند، خــــــاطـــره هاست...!

دشت خــــاطـــرات

و کاش دوست داشتنمون اونقدر عمیق بود که با تلنگری فرو نریزه...کاش!

درد دل یا حرف های خودمونی

سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۴۳ ب.ظ

من معتقدم که گاهی نباید به  حرفهای بعضی ها توجه کرد، چرا که اون حرف ها  از روی  دشمنی و یا ناآگاهی زده شده و جز  یاس و ناامیدی  نتیجه ای را در بر ندارد...

                                          

                                                                      


1) به داستان زیر توجه کنید:

دسته ای قورباغه از راهی می گذشتند که چند تا از آن ها در چاله ی عمیقی افتادند.
قورباغه های دیگر دور گودال جمع شدند و با دیدن عمق چاله، به قورباغه های داخل چاله گفتند دیگه راهی ندارید و خواهید مرد.
قورباغه ها حرفها را نشنیده گرفتند و تلاش کردند از چاله بیرون بیایند. قورباغه های بیرونی هی می گفتند تلاش بیخود نکنید و نمی توانید از چاله خارج شوید و باید منتظر مرگ بمانید. آنقدر گفتند تا این که قورباغه ها یکی پس از دیگری دست از تلاش کشیدند.
ولی یکی از قورباغه ها با تلاش زیاد برای بیرون آمدن از چاله تلاش می کرد. هر چقدر قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیخود می کنی، او بر تلاشش اضافه می کرد تا اینکه توانست از چاله خارج شود.

وقتتی بیرون آمد قورباغه ها از او سوال کردند که چرا او مثل بقیه تسلیم نشد؟

معلوم شد قورباغه کر بوده و تمام سروصداهای دیگران را به حکم تشویق برای بیرون آمدن از چاله می پنداشت...!

 

2 )  یه حرف کلیشه ای و تکراری: کاش آدما قدر همدیگه رو تا موقعی که زنده اند بدونن و رفتار و گفتار و خلاصه اختلاف سلیقه و نظر یکدیگر رو یه جوری تحمل کنند و...!


پیر مردی همیشه از خروپف همسرش گله میکرد و پیر زن هم حرفاشو به حساب بهانه گیری او می گذاشت.
پیرزن هرگز زیربار نمی رفت تا اینکه ...

پیرمرد تصمیم گرفت شب هنگام و موقع خواب، خروپف زنش را ضبط کند و بهش ثابت کند حرفاش بهونه نیست.
صبح پیرمرد با داشتن صدای خروپف زنش و خوشحال از این قضیه، رفت که زنش را بیدار کند اما پیرزن به خواب ابدی رفته بود.
خروپف های ضبط شده ی پیرزن، نه تنها دیگه برای پیرمرد عذاب آور نبود بلکه شده بود لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او ...!

 

3) همیشه به یاد داشته باشیم که چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را دوباره بازگرداند :

1. سنگ ............. پس از رها کردن!

2. سخن ............. پس از گفتن!

3. موقعیت .......... پس از پایان یافتن!

4. و زمان ................ پس از گذشتن

 

4)  در زمستانی سرد، کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاش رو سیر کنه. برای همین گوشت بدنش رو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند.
زمستان تموم شد و کلاغ مرد...اما بچه هاش نجات پیدا کردن و گفتند: آخی خوب شد مرد،
راحت شدیم از این غذای تکراری...
این است واقعیت تلخ روزگار ما...!

  • نعمت الله ابراهیم زاده

حرف های خودمونی

نظرات  (۲۱)

  • پدرام شاکری نوا
  • داستان های پرمحتوایی بودن.
    ممنون.
    پاسخ:

    قابلی نداشت، لطف داری...

  • علیرضا عاس
  • خیلی خوبه مرسی ولی میتونه جذاب تر باشه
    بازم مرسی

    پاسخ:
    خواهش میکنم، بایدم جالب تر ببشه، اگه پیشنهادی داری استقبال می کنم و خوشحال میشم... خوب باشه حتما انجامش میدم
  • محمد حسین
  • سلام ! بسیار جذاب بود (مخصوصا اون قورباغه)
    پاسخ:

    سلام

    مرسی، قابلی نداشت...!

  • محمد هومند
  • ممنون واقا قشنگ بودن
    پاسخ:
    سلام ... شما لطف دارین!

    بسیار شیرین و پر محتوا....

    پاسخ:

    ســــــــلام

    ممنون.........شما لطف داری!

  • استاد عاشق
  • سلام استاد
     وبه زیبایی دارید آدرس وب شمارو از روی یکی از پیوند های علی جون گرفتم
    به منم سر بزنید
    با تشکر

    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــــــــــــلام
    شما لطف دارین ..................... حتما
    نمیدونم میشناسمتون یا نه ............... ولی سر میزنم
    ممنون از بازدید و نظرتون
    اینجورداستانها انگیزموواسه زندگی زیادمیکنه.خ خوب بودن
    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــــــــــــلام
    خوشحالم که اینو می شنوم
    ممنون
  • هفتم ب محمد نصیری
  • اقا سایت شما خیلی خفنه

    پاسخ:
    ســــــــــــــــــلام
    هوووووووووووووووووووووم
    عوضش من خودم مظلوم و ساکت و ... !
    خخخخ
    آدرس خونه ی  جوجه کلاغ هارو میدونی ؟
    اگه می دونی بی زحمت بفرست به ایمیلم یک حسابی رابایدبااونا حل و فصل کنیم.
    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــــلام
    چشم .............اگه پیداش کردم حتما
  • عرفان صدر
  • چرا مــــــــــــــــــــــــن
    هیچـــــــــــــــــــــــــــــی رو
    نمیفهمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
    پاسخ:
    ســــــــــــــــــــــــلام
    خب همینی هست که من همش می گم... !
  • عرفان اقوامی
  • چه زشت و چه زیبا همه نقش قلم اوست 
                                                        نی نی نکند زشت نگارنده‌ی زیبا
    :)
    پاسخ:
    ســــــــــــــلام
    !!!!!!!!!!
  • حسین نیک زاد
  • سلام
    مثل خودتون عالی بود

    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــــــــلام
    شما به من لطف داری
    ممنونم
    سلام...
    زیبا بوووووووووووود...

    5 چیزرا نمی توان با ... گذران باید جمله ی زیرا اضافه کنییید...:

    ( بی دقتی کردن سر جلسه ریاضی.....)...
  • علی باقری
  • آقای ابراهیم زاده بهترین معلم جهان به نظر من است .
    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــــلام علی جون .............

    بابا بیخیال ................. به نظر بعضیا من بدترینم !
    حرف دل گفتنی نیست چون اگه گفته بشه، نتیجه میشه تنهایی...
    بسی زیبا بود وتامل بر انگیز ...ممنون .
  • رفیق نبمه راه
  • سلام بر دبیر ارجمند.درسته که امسال با بعضی کم کاری هام باعث ناراحتیتان شدم ولی خدایی رسمش نیست که اینقدر زود ولمون کنید برید فی امان الله .نمیشه یک سال فقط یک سال پیش ما هفتم الفیا بمونید،خواهش می کنم از پدرم اومد پیشتون دیگه به شدت عاشق ریاضی شدم امتحان ترمم احتمال۹۹٪ ۱۹ یا ۱۸/۷۵میشم.ترو خدا همین یه امسال که شده پیشمون بمونید،درد و دل های یه دانش اموز با دبیرش ۱۳از هفتم الفدانش اموز با دبیرس ک
  • همون رفیقه نیمه راه
  • سلام میشه سوالات امتحان ترم دو مدرسه تیزهوشان را بگذارید (هفتم)

    پاسخ:
    سلام..... چشم
  • کیارش پرتوی
  • بسیار عالی و جالب ولی دبیر بازم همونی ک همیشه میگم تور خدا تو مدرسمون بمونین.
    پاسخ:
    سلام ................... لطف داری

    زورم بهشون نمی رسه ................. من غیر از خالصانه کار کردن و پرتلاش کار کردن و دوست داشتن دانش آموزام کار دیگه ای که دیگران بلد هستن بلد نیستم
    ظاهرا اینا تو این زمونه خریدار نداره ..............
    برای موندن التماس کنم؟!
    وقتی توافق رسیدیم و بعد میزنن زیرش یعنی چی؟!

    سوختم سوختم من از غم...

    سلام.این نامردیه محضه که شما امسال دبیرمون نیستید،قلبم 💔 وقتی شنیدم رفتید کلاس هشتم! الف،خیلی ی ی ی ی ی ن ن ن اا م م م ر ر رد دد ی ی ی ی ه ه !

    پاسخ:
    ســـــــــــــــــــــــلام
    لطف داری ................... اما من بی تقصیرم
    من خیلی دلم می خواست که هر دو کلاس رو داشته باشم ....
     اما ... !
  • محمد حسین فلاح
  • واقعا زیبا بود


    مرسی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی